طبيبم داده پيغامم بيا دارويت آماده است
من از شرمي كه دارم از رخ عطار مي ترسم
من از اشكي كه مي ريزد ز چشم يار مي ترسم
از آن روزي كه اربابم شود بيمار مي ترسم
رها كن صحبت يعقوب و دوري زن و فرزند
من از گرداندن يوسف سر بازار مي ترسم
هزاران بار خود را نوكر اين خاندان خواندم
از آن روزي كه اين منصب شود انكار مي ترسم
همه گويند اين جمعه بيا، اما درنگي كن !
از آن كه باز عاشورا شود تكرار مي ترسم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: یا مهدی,